احترام به مادر :
آمده بود بیمارستان ، کپسول اکسیژن می خواست ،
به عنوان امانت ، برای مادر مریضش .
سرباز بخش را صدا زدم ....
تا کپسول را ببرد،
اما او اجازه نداد.
هر چه گفتم :
(( امیر ، شما اجازه بفرمایید، قبول نکرد .))
خودش برداشت.
نه! خودم میبرم......
برای مادرمه.